- سو بکشیین
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
معنی سو بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به کار گرفتن بی قاعده ی افراد یا وسایل، کار کشیدن بیش از
آه سرد کشیدن
برداشتن مقداری از چیزی، دلخور بودن، به طرف خود کشاندن
لیسیدن
چیزی را روی زمین کشاندن
فریاد زدن جیغ کشیدن، زوزه ی گرگ
صدایی که هنگام گلودرد ادا شود
زخمی که در اثر عفونت سیاه شود، چرکی شدن زخم در اثر نفوذ
رشد بی رویه ی ساقه های سبزیجات
صدای بلند جانوران
سوت زدن –آژیر کشیدن
روییدن یک نواخت خوشه ی برنج
یک نفس دویدن
حرکت کردن، همانند حرکت خزندگان خزیدن آهسته
روان شدن، جاری بودن، به حرکت درآمدن حشرات و خزندگان
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
بر زمین کشیدن اجسام و یا اشیا
ریختن و پراکنده کردن بار به هنگام حمل در اثر بی احتیاطی
غذا خوردن با عجله و ولع
دم کشیدن، پخت کامل پلو
بیرون آوردن چیزی از جایی
دست کشیدن از کاری، مالیدن، ماساژ دادن، نوازش کردن
انکار کردن، منکر شدن به صورت تعمدی، جر و بحث کردن
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
جلو کشیدن، کسی را جهت پرسش درباره ی موضوعی خاص نزد خود فرا
قطع ارتباط کردن
با سرعت غذا را بلعیدن، غذا خوردن با تعجیل
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
خرناس کشیدن در خواب، خرخر کردن
گرسنگی کشیده، رنج کشیده